ترنجترنج، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 22 روز سن داره

دختر عزیزم

روز مادر روز واکسن

سلام گل مامانی خوشگل عسلم امروز میخوام برات از روز مادر بگم روزی که وقتی چشامو باز کردم برام با همون روز تو سال قبل فرق میکرد یه حس عجیبی داشتم امروز روز منه روز مادر من مادر شدم من یه فرشته کوچولو دارم من امسال یه ترنج خوشگل دارم چه احساس غروری چه موهبتی احساس خستگی میکنم آخه دیشب تو دو سه باری واسه شیر خوردن بیدار شدی منم خیلی خوابالو بودم همینجوری که بهت شیر میدادم چرت میزدم که یهو چرتم پاره میشد و در بهشت به روم باز میشد تو با اون چشای نازت زل زده بودی به چشام و تا من چشام باز شد یه لبخند زدی که همه شادیهای عالم یهو مال من شد آره عزیزم یه لبخندت یه نگاهت و گرمای دست کوچولوت که محکم انگشت مامانو میگیری همه خستگی رو از تن مامان در می...
27 ارديبهشت 1391

ماجراهای ترنج مامان

سلام عشق مامانی خوب من دختر عزیزم خیلی وقته برات ننوشتم آخه مگه میزاری اینقدر داری تند و تند بزرگ میشی نمک مامان که مامانی بهت نمیرسه خدا بزرگت کنه مامان خدا حفظت کنه واسه مامانی این روزا زندگی من و بابایی شدی همه فکر و ذکرمون تویی زندگیمون شده پر از شادی و ترنج خانوم مامانی به دنیا اومده تا قربون تو بشه شبا وقتی بیدار میشم واسه شیر دادنت وقتی مامانی حسابی خوابالو و خستست چشمای ناز و پر انرژیت رو که میبینه به پهنای صورت لبخند میاد رو لباش حسابی سرحال میشم به خصوص اونموقع ها حسابی خنده خنده میکنی واسم انگار میدونی چطوری تشویقم کنی هرروز که میگذره بیشتر برام میخندی خوش اخلاق من اینقدر چشات شیطونه و نازه که میتونم ساعت ها زل بزنم به چشای ...
20 ارديبهشت 1391

پیک نیک سه نفره

دیروز من و بابایی که از هفته قبل برنامه داشتیم یه گردش سه نفره بریم دخمل خانومو برداشتیم و با کلی ذوق روانه دامان طبیعت شدیم هاهاها هوا عالی و آفتابی بود و مناظر زیبا البته برای ما دوتا پیاده شدیم با مشکل عجیبی برخورد کردیم که اصلا انتظارش رو نداشتیم باااااااااااد هههههههه بله همین نسیم خنک بهاری برنامه هامون رو بهم ریخت آخه ترسیدیم سرما بخوری بنابراین عطای پیک نیک رو به لقای اون بخشیدیم و یه چایی تو ماشین خوردیم و آجیل رو هم تو راه برگشت تا خیلی ضرر نکرده باشیم ولی کلا خوب بود این دو تا عکس رو با کلی ترس و زحمت گرفتیم خوشکل تپلیه من قربون اون چشای نازت بشم من ...
9 ارديبهشت 1391

دل دررررررررررد و گریه!!!!!!!!!!!!!!

سلام فرشته کوچولوی صبور مامان فدات بشم الهی دور اون چشمای خوشگلت بگردم که هر وقت درد داری زل میزنی به صورت مامان جیگرم کباب شده برات از دیروز دلت درد میکنه نمیدونم چرا ولی خیلی سخته هی پیچ میخوره انگار تا قطع میشه یه لبخند میزنی به مامان و بهم دلداری میدی گلم ولی تا میگیره تنها جایی که آرومت میکنه رو سینه مامانیه فقط بغل خودم آروم میشی دیشب انگار تو جهنم بودم تو خواب ناله میکردی و من خیلی غصه خوردم اما صبح همون صورت شاداب و شیطون رو دیدم و همه شب یادم رفت خدا رو شکر الان بهتری گذاشتمت تو گهواره و تو هم داری چرت میزنی و یه لبخند خشگل رو لبته دیگه نبینم گریه کنیا مامان طاقت گریه هاتو نداره همیشه سلامت باش و بخند عزیزم عاشقتم   &n...
6 ارديبهشت 1391

من خیلی عجولم هاهاهاهاها

سلام گل کوچولوی مامان قربون اون چشات برم که باهام حرف میزنه و شیطنت ازش میباره خدایا من چه کار خوبی کردم که لایق نعمت به این بزرگی شدم ازت ممنونم به خاطر وجود زیبای دخترم ترنج که دیدن چهره قشنگش نفس رو تو سینم حبس میکنه و قلبم رو به هیجان میاره عشق من ترنج مامان ممنون که اومدی پیشم . این روزا هر روز یه کار جدید میکنی از دو شب پیش واسه جلب توجه پستونکتو با دست خودت در میاری و بعد شروع میکنی به غر زدن که آآآآآآآآآیییییییییییی توجه توجه پستونکم افتاده کمک کمک البته بگم فقط میتونی درش بیاری و دست بگیری ولی هنوز بلد نیستی دوباره بزاری دهنت بعدم از اون شب مجبور شدم عروسکای گهوارتو بردارم تا حواست پرت نشه و بتونی بخوابی اگه بزارمشون یا میخوای...
2 ارديبهشت 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دختر عزیزم می باشد